بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحِیمِ
الحَمْدُلِلّٰه رَبِّ العَالَمِیْنَ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
جهاد اقتصادی، چیستی و چرایی
کلام نخست
سخن از «جهاد» است. جهادی که متصف به وصف «اقتصادی» است. ترکیب وصفی را میگویم، ادبیات دبیرستان که خاطرتان هست؟ موضوع بحث «جهاد نظامی» یا «جهاد فرهنگی» یا هر نوع دیگری از جهاد نیست. موضوع، صرفاً و صرفاً «جهاد اقتصادی» است. به گمانم لازم نیست بگویم که عنوان این موضوع چه قدر کلیشهای است! گوش من و شما به این کلیشه و کلیشههای مانند آن بسیار عادت کرده، بسیار! اما در عین حال لازم هم نیست که بگویم بحث ما در این باره اصلاً کلیشهای نیست. ما در اینجا نمیخواهیم شعار دهیم، بلکه میخواهیم ولو به قدر یک درنگ، گامیدر ساحت تفکر دینی در این باره برداریم. باری در این کوتاهه، نگاه ما به موضوع از نظرگاه دینی خواهد بود و چندان از زاویهٔ علوم انسانی و اجتماعی رایج به موضوع یادشده نخواهیم پرداخت.
«جهاد» چیست؟
«جهاد» در لغت، به معنای «به کارگیری نهایت طاقت و توان در مواجههٔ با دشمن» است (راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن الکریم، ذیل مادهٔ جهد). نیک میدانیم که امروزه، بلکه در پهنای تاریخ، دشمن فقط در عرصهٔ جنگ نظامیبه دشمنی نپرداخته، بلکه دامنهٔ جنگها و دشمنیها به عرصههایی چون اقتصاد و فرهنگ و بهداشتعمومیو ... تعدّی کرده و جنگهای ترکیبی و چندساحتی را برای ما به ارمغان آورده است. لذا توجه به این نکته ضروری است که «جهاد» یک معنای وسیع و فراگیر دارد، نه معنایی محدود و محصور.
«جهاد» در قرآن کریم نیز، خصوصیاتی دارد. از جمله اینکه به عنوان یکی از شروط ورود به بهشت بیان شده و مقترن و بلکهای بسا مبتنی بر صبر و استقامت است و قوام خویش را از پایداری میگیرد. چنانکه خدای متعال فرموده :
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرِینَ(آلعمران/۱۴۲)
آیا پنداشتهاید که به بهشت درآیید با آنکه هنوز خدا کسانى از شما را که جهاد کردهاند و صابران را معلوم نکرده است؟
و نیز دربارهٔ نقش مستقیم صبر و استقامت در جهاد فرموده :
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ یَکُنْ مِنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَفْقَهُونَ(الانفال/۶۵)
اى پیامبر، مؤمنان را به جنگ برانگیز؛ اگر بیست تن صابر از شما باشند بر دویست تن غالب آیند، و اگر صد تن از شما باشند بر هزار تن از کافران غالب شوند، زیرا آنان مردمى نافهمند.
همچنین امام صادق(علیه السلام) دربارهٔ جایگاه والای جهاد در میان سنتهای دینی فرمودهاند :
اَلْجِهَادُ أَفْضَلُ اَلْأَشْیَاءِ بَعْدَ اَلْفَرَائِضِ. (الکافی(ط دارالکتب)، ج۵، ص۴)
جهاد پس از نمازهای واجب یومیه، برترین چیز است!
و نیز أَمیرالمؤمنین(علیه السلام) در خصوص نقش و اهمیت جهاد فرمودهاند :
إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ اَلْجِهَادَ وَ عَظَّمَهُ وَ جَعَلَهُ نَصْرَهُ وَ نَاصِرَهُ وَ اَللَّهِ مَا صَلَحَتْ دُنْیَا وَ لاَ دِینٌ إِلاَّ بِهِ. (الکافی(ط دارالکتب)، ج۵، ص8)
همانا خدای عزّ و جلّ، جهاد را واجب ساخت و آن را بزرگ داشت و آن را یاریِ خود و یاورِ خویش قرار داد. به خدا سوگند، دنیا و دین اصلاح نشدند، مگر به وسیلهٔ جهاد!
همان طور که گذشت ، «جهاد» سنتی است مقترن و مبتنی بر صبر و استقامت و پایداری، که اصلاح دین و دنیای مردمان به واسطهٔ تحقق آن است، و با به کارگیری نهایت طاقت و توان آدمیمحقق میشود. لذا برترین چیز پس از نمازهای یومیه که ستون دین هستند، «جهاد» است.
«جهاد اقتصادی» چیست؟
جهاد اقتصادی چیست؟ یعنی چه که باید در مسیر معیشت و اقتصاد جهاد کنیم؟ قرآن کریم پاسخ میدهد! خداوند متعال میفرماید :
لِیُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا (طلاق/۷)
توانگر باید از توانگرى خود هزینه کند، و هر که روزى بر او تنگ است از آنچه خدا به او داده است (بهقدر توانایى خود) هزینه کند؛ خداوند هیچکس را جز به اندازهاى که به او داده تکلیف نمىکند، خداوند به زودى پس از تنگدستى گشایش پدید مىآورد.
همچنین در کلامیدیگر میفرماید :
آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَ أَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ(حدید/۷)
به خدا و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در آن جانشین ساخته (از دارایىهاى خود) انفاق کنید؛ پس کسانى از شما که ایمان آورده و انفاق کنند پاداشى بزرگ دارند.
و نیز میفرماید :
وَ مَا لَکُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ...(حدید/۱۰)
و شما را چیست که در راه خدا انفاق نمىکنید، با آنکه میراث آسمانها و زمین از آن خداست [و چیزى براى کسى باقى نمىماند]؟!...
از جمع دو آیهٔ ذکر شده، به چند نکته در راستای شناخت «جهاد اقتصادی» پیمیبریم :
- ثروت و توانگری ما، نعمت و لطف خداوند به ماست و ما از خود هیچ نداریم و خداوند است که مالک حقیقی همه چیز است.
- خداوند ملک و مال خود را – که مواهب مادی باشند – به ما واگذار کرده و ما را در صرف این ملک و مال جانشین خود قرار داده تا آن را در جای درست خود صرف کنیم.
- تکلیفی که خداوند در راستای خرج و صرف، یا به عبارت بهتر انفاق این اموال به دوش ما نهاده، بیش از توان و امکانات ما نیست، لذا عذری برای ترک این تکلیف نداریم.
- خداوند نیز با لطف و مهر خود، ما را در ازای انجام این وظیفه و تکلیف پاداش داده و مورد رحمت خود قرار میدهد و نیز رزق دنیایی ما را نیز خود متکفل میشود.
مجموع این نکات، ما را با «جهاد اقتصادی» آشنا میسازد. البته تعریف جهاد اقتصادی به نحو کامل، مقصد پایانی این نوشتار است و توصیفات ذکر شده، نقش مقدماتی در شناخت ما از این مفهوم دارند.
نقش اقتصاد در صلاح یا فساد جامعه چیست؟
از اهمیت نقش اقتصاد در صلاح جامعه و تحقق دینداری در سطح عموم جامعه، همین بس که خدای متعال در سورهٔ مبارکهٔ قریش، برای اینکه مشرکین قریش را به دینداری دعوت کرده و ایشان را برای پرستش خود قانع کند، خود را چنین معرفی فرموده :
فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هٰذَا الْبَیْتِ * الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ(قریش/۳و۴)
پس باید که پروردگار این خانه(=کعبه) را عبادت کنند* همان کسی که ایشان را از گرسنگی نجات داد و سیرشان کرد، و از ترس ایمنیشان بخشید.
همان طور که به وضوح مشاهده میشود، نقش اقتصاد سالم و عادلانه، و نیز امنیت فراگیر، چنان در ساخت جامعهٔ دینی و فراگیرساختنِ تدیّن مهم است، و نیز چنان برای نوع انسانها جذاب و مطلوب است که خدای متعال با استفاده از معرفی خود با این اوصاف، سعی در إقناع کافرانِ لجوج مکه برای گرویدن به اسلام و امت اسلام دارد.
همچنین امام صادق(علیه السلام) دربارهٔ اهمیت نقش مال و ثروت کافی در مسیر دینداری فرموده :
لاَ تَدَعْ طَلَبَ اَلرِّزْقِ مِنْ حِلِّهِ، فَإِنَّهُ أَعْوَنُ لَکَ عَلَى دِینِکَ، وَ اعْقِلْ رَاحِلَتَکَ وَ تَوَکَّلْ. (أمالی طوسی(ره)، ط دارالثقافة، ص۱۹۳)
طلب رزق از راه حلال را رها مکن، چراکه همانا این کار، یاریگریبهتر برای (حفظ) دین تو است. و مَرکبَت را محکم ببند و بر خدا توکل کن...
همچنین در روایتی که به رسول خدا(ص) منسوب است، دربارهٔ اهمیت معیشت مناسب در تحقق دینداری چنین وارد شده :
بَارِکْ لَنَا فِی اَلْخُبْزِ وَ لاَ تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَلَوْ لاَ اَلْخُبْزُ مَا صَلَّیْنَا وَ لاَ صُمْنَا وَ لاَ أَدَّیْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا. (الکافی، ط دارالکتب، ج5، ص۷۳)
پروردگارا! نان را برای ما مبارک بگردان! و میان ما و آن جدایی مینداز! چراکه اگر نان نبود، ما نماز نمیخواندیم و روزه نمیگرفتیم و واجبات پروردگارِ خویش را به جا نمیآوردیم!
باید توجه داشت که «نان» در روایت فوق، استعاره از مواهب مادّی است. با این نگاه، منظور روایت شریفه در بیان اهمیت نقش اقتصاد و برخورداری از مواهب مادی در تحقق دینداری، به خوبی روشن میشود.
و نیز در روایتی منسوب به امام صادق(علیه السلام) دربارهٔ نقش ثروت و برخورداری از مواهب مادی در کاهش فساد و ظلم، چنین وارد شده :
غِنًى یَحْجُزُکَ عَنِ اَلظُّلْمِ خَیْرٌ مِنْ فَقْرٍ یَحْمِلُکَ عَلَى اَلْإِثْمِ. (الکافی، ط دارالکتب، ج۵، ص۷۲)
برخورداری از مواهب مادی و بینیازی، چنانچه تو را از ظلم باز دارد، از نیازمندی و فقری که تو را بر گناه وادارَد بهتر است!
همچنین در روایتی از حضرت صادق(علیه السلام) دربارهٔ مرز دنیاطلبی و دینداری در کسب ثروت، چنین وارد شده :
قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ اَللَّهِ إِنَّا لَنَطْلُبُ اَلدُّنْیَا وَ نُحِبُّ أَنْ نُؤْتَاهَا فَقَالَ تُحِبُّ أَنْ تَصْنَعَ بِهَا مَا ذَا قَالَ أَعُودُ بِهَا عَلَى نَفْسِی وَ عِیَالِی وَ أَصِلُ بِهَا وَ أَتَصَدَّقُ بِهَا وَ أَحُجُّ وَ أَعْتَمِرُ فَقَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لَیْسَ هَذَا طَلَبَ اَلدُّنْیَا هَذَا طَلَبُ اَلْآخِرَةِ. (الکافی، طدارالکتب، ج۵، ص۷۲)
مردی به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشت که: «به خدا سوگند ما دنیاطلب هستیم! و دوست داریم که به دنیا برسیم.» پس حضرت(علیه السلام) بدو فرمود :«دوست داری که با دنیا(و مواهب آن) چه کنی؟» مرد عرضه داشت: «میخواهم با آن به خود و خانودهٔ خویش رسیدگی کنم و نیز صلهٔ رَحِم کنم و صدقه بدهم و حج بروم و عمره بهجایآورم.» پس حضرت(علیه السلام) بدو فرمود :«این دنیاخواهی نیست! بلکه این خواستنِ آخرت است!»
در روایت شریفهٔ فوق، به وضوح نقش اقتصاد در شکلگیری جامعهٔ سالم با افراد سالم، و نیز نقش آن در شکلگیری روابط فرهنگی و اجتماعیِ مطلوب و مفید و تحقق احکام و فرامین دینی، گفته شده و تبیین گردیده است. روشن است که دامنهٔ برکات اقتصاد سالم، فقط به سیر شدن مردم باز نمیگردد و مایهٔ نشاط فردی و اجتماعیِ مردم نیز میشود.
همچنین باید بدانیم که یکی از نکات بسیار مهمیکه در روایات اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده، این است که مؤمنین موظف هستند که خود را در مسائل اقتصادی از وابستگی به دیگران بِرَهانند تا دچار آسیبهای ناشی از وابستگیِ اقتصادی نشوند. چنانچه رسول خدا(ص) فرمودهاند :
مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى کَلَّهُ عَلَى اَلنَّاسِ. (الکافی، ط دارالکتب، ج۵، ص۷۲)
ملعون است کسی که بارِ زندگیِ خویش را بر دوش مردم افکنَد.
از مجموع نکات فوق، این نتیجه به دست میآید که اگر بخواهیم دینداری در یک جامعه آسان و فراگیر شود، باید امنیت و نیز اقتصاد آن جامعه را به نحو لازم و کافی تأمین کنیم. به خصوص در اقتصاد، باید کاری کنیم که مسیر کسب رزق و روزی حلال، به نحوه شایسته و کافی برای آحاد جامعه فراهم شود. چنانچه این اهداف را تحقق بخشیدیم، خواهیم دید که زمینه و بستر ظلم و فساد و کفر از جامعه -اقلاً تا حد بسیاری – برچیده خواهد شد و جامعه به سمت عدل و صلاح و ایمان حرکت خواهد کرد. و نیز باید توجه کرد که دامنهٔ برکات اقتصاد سالم، محدود به سیر شدن مردمان نیست. بلکه اقتصاد سالم، زمینهٔ شکلگیری روابط فرهنگی و اجتماعیِ مطلوب و نیز تحقق احکام و فرامین دینی را نیز فراهم میکند و بستر نشاط آحاد جامعه را نیز به نحو احسن، فراهم میسازد. همچنین باید نیک بدانیم که اگر در تأمین معیشت و اقتصاد جامعهٔ اسلامی، به نحو بایسته و شایسته عمل نکردیم و خدایی ناکرده پیکرهٔ اقتصادی این جامعه را به افراد ناشایست از قبیل کُفار و مشرکین و منافقین واگذاردیم و باعث شدیم تا آنها بازیگر اصلی در این عرصه شوند، مستوجب لعن و نفرین خداوند و رسول گرانقدر او(ص) خواهیم شد و گام در مسیر هلاکت و تباهی خود و جامعه خواهیم نهاد. لذا بسیار ضروری است که افرادِ مؤمنین و نیز جوامع ایمانی، خود را از بند وابستگی اقتصادی به دیگران بِرَهانند تا بدین وسیله بتوانند آزادانه به زندگی و حیات دینمدارانهٔ خود ادامه دهند و دنیا و آخرت خویش را آباد سازند.
کلام پایانی
سخن از «جهاد» بود، «جهاد اقتصادی»؛ گفته شد که «جهاد» به معنای «به کارگیری نهایت طاقت و توان آدمیبرای مواجهه با دشمن» است که همراه با صبر و استقامت و پایداری است. با این بیان روشن میشود که «جهاد اقتصادی» به معنای «به کارگیری نهایت طاقت و توان مالی - که خداوند در اختیار ما گذاشته و ما را مکلف به استفادهٔ این اموال در راههایی که بیان فرموده کرده - در راستای تأمین و تقویت نهاد اقتصاد در جامعهٔ اسلامی، به جهت ایجاد بستر روابط فرهنگی و اجتماعی سالم و مفید در جامعه، و نیز به جهت ایجاد بستر دینداری و تحقق احکام دینی به نحو آسان و فراگیر برای عامهٔ مردم و رفع زمینهٔ ظلم و فساد در جامعه» است. با این بیان، به وضوح روشن میشود که تشکیل اتاقهای فکر و سازماندهیِ گروههای جهادی، تا چه اندازه در این مسیر، یعنی مسیر «جهاد اقتصادی» ضروری است. امید است که این نوشتار توانسته باشد این ضرورت و اهمیت را به خوبی نشان دهد و نیز سرمایهٔ بینشی لازم برای گام برداشتن در این راه را به نحو شایسته و بایسته، ارائه کرده باشد.
وَ السَّلامُ عَلیْکُم وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه
درنگی دربارهٔ تعطیلی شنبه