بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحِیمِ
الحَمْدُلِلّٰه رَبِّ العَالَمِیْنَ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
ادب جهاد، از نوع اقتصادی!
کلام نخست
هر چیزی ادبی دارد. نمیتوانی برای انجام دادنِ کارهای بزرگ، بیقاعده و بدون ادب رفتار کنی. آدابدان بودن، خصلت انسانهای بزرگ و خردمند است. ادب، همان چیزی است که اثرگذاریِ کار را به اوج و کمال خویش میرساند. اگر ادبِ کار را بلد نباشی، هر چه قدر هم که سعی و تلاش کنی و از جسم و جان و مال خود مایه بگذاری، گویا که کاری نکردهای. ادب، نمک و برکت هر کاری است، خصوصاً کار بزرگی مثل جهاد، از نوع اقتصادی!
«ادب» چیست؟
«ادب» یعنی چه؟ شاید یکی از پر تکرارترین کلمات در فرهنگ زبانیِ ما، واژهٔ «ادب» است. شناخت ما اما از این واژه چندان کافی و درست نیست. زُبیدی، لغتپژوه معروف، در کتاب خود ادب را چنین معنا میکند :
الأَدَبُ مَلَکَةٌ تَعْصِمُ مَنْ قامت به عمَّا یَشِینُه (تاج العروس من جواهر القاموس، طدارالفکر، ج۱، ص296)
ادب، ملکهای (=خُلق و خو) است که هر کسی را که برای (رسیدن به) آن قیام کند، از هرآنچه که او را زشت و نازیبا کند، نگاه دارد.
طبق آنچه که از زُبیدی آمد، ادب ضامن حفظ آبرو و سرمایهٔ شخصیتی انسان است و وی را آراسته نگاه داشته، از آفتها دور نگاه میدارد. انسانی که خود را ملتزم به ادب ساخته، در همهحال تحت لوای ادب است و این خصلت او و کارش را از آفات دور نگاه میدارد و به وی سرمایهٔ شخصیتیِ عظیمیعطا میکند.
فایدهٔ «ادب» چیست و از کجا میتوان «ادب» را به دست آورد؟
در کلامیمنسوب به أَمیر المؤمنین(علیه السلام) وارد شده :
کُلُّ شَیْءٍ یَحْتَاجُ إِلَى الْعَقْلِ وَ الْعَقْلُ یَحْتَاجُ إِلَى الْأَدَب (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ط دفتر تبلیغات اسلامیقم، ص۲۴۸)
هر چیزی به عقل نیاز دارد، و عقل نیز به ادب نیازمند است.
در کلام حضرت(علیه السلام) به خوبی روشن است که ادب، راهبرِ عقل است، و این فایدهای است بس بزرگ! خِرَد آدمیچنانچه تحت لوای ادب حرکت نکند و چارچوبی که ادب برای آن تعریف کرده را رعایت نکند، بی شک موفق به نیل به حقیقت و نیز شناخت اقدام درست، نخواهد بود.
و نیز در کلامیدیگر منسوب به همان حضرت(علیه السلام) وارد شده :
مَنْ لَمْ یَصْلُحْ عَلَى أَدَبِ اللَّهِ لَمْ یَصْلُحْ عَلَى أَدَبِ نَفْسِه (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ط دفتر تبلیغات اسلامیقم، ص۲۴۸)
هر کس که بر اساس ادب خداوند شایسته و صالح نشود، بر اساس ادبِ خویش، صالح نخواهد شد.
همان طور که واضح است، ادبِ ما اگر ادبِ الٰهی و خداوندی نباشد، برای ما صلاحیت و شایستگی به ارمغان نخواهد آورد. انسان با تدبیرهای «مندرآوردی» خویش مؤدّب نمیشود، ما عاجز تر از آنیم که بتوانیم خود را تأدیب و تربیت کنیم، بلکه تنها به تدابیر خدای متعال و جانشینان و اولیای گرانقدر او، میتوان مؤدب و صالح شد. لذا باید به درگاه خداوند و کلام مجید او برویم و در محضر قرآن ادبآموزی کنیم و نیز در مکتبخانهٔ باشکوه اهل بیت(علیهم الصلاة و السلام)، مشق اخلاق و ادب بنویسیم.
«جهاد اقتصادی»، علامت صدق ایمان!
نخست باید گفت که «جهاد اقتصادی» از علائم صدق ایمان شمرده شده است و کمتر چیزی در قرآن کریم با این عنوان یاد شده. در قرآن کریم میخوانیم :
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولٰئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ(حجرات/۱۵)
مؤمنان واقعى تنهاکسانى هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند، سپس شک و تردیدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردهاند؛ آنها راستگویاناند.
حال که با اهمیت «جهاد اقتصادی» تا حدی آشنا شدیم، میخواهیم به آداب این جهاد بپردازیم. البته باید خاطر نشان کرد که در منابع دین ما، دامنهٔ گستردهای از نکات و مطالب کلی و جزئی حول این مفهوم وجود دارد، که طبعاً این نوشتار از عهدهٔ ذکر همهٔ آن نکات عاجز است و پیشاپیش از این قصور عذرخواهیم.
ادبِ «جهاد اقتصادی»
- ادب نخست: «اذیت نکنید و منّت نگذارید!» قرآن کریم میفرماید :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذَىٰ کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ...(بقره/264)
اى کسانىکه ایمان آوردهاید، صدقههاى خود را با منّتگذارى و دلآزردن تباه مکنید، مانند کسى که مال خود را براى نمایش به دیگران انفاق مىکند و به خدا و روز واپسین ایمان ندارد، ...
صدقه(که البته صرفاً پرداخت مالی نیست) نباید همراه با منّت گذاشتن و آزار رساندن باشد. که اگر چنین شد، گناهش مانند ریا در صدقه دادن است. همچنین باید توجه داشت که منّت گذاشتن، اثر مادّی و معنوی کار خیر را از بین میبرد، گویی که اصلاً کار خیری انجام نشده! چنانچه امام صادق(علیه السلام) فرمودهاند :
اَلْمَنُّ یَهْدِمُ اَلصَّنِیعَةَ. (الکافی، طدارالکتب، ج۴، ص۲۲)
منّتگذاشتن، کارِ خیر را نابود میکند!
- ادب دوم: «از آنچه که دوست ندارید و برای خود نمیپسندید، به دیگران انفاق نکنید!» قرآن کریم میفرماید :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لَا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ(بقره/۲۶۷)
اى کسانىکه ایمان آوردهاید، از چیزهاى پاکیزهاى که بهدست آوردهاید و از آنچه براى شما از زمین برآوردهایم انفاق کنید، و بخشهاى ناپاک و وازدۀ آن را در نظر نگیرید که از آن انفاق کنید درحالىکه خودتان گیرندۀ آن نیستید مگر با چشمپوشى در آن! و بدانید که خدا بىنیاز و ستوده است!
این نکته در جهاد اقتصادی بسیار مهم است که هرگاه میخواهیم از مال خود به مستضعفین انفاق کنیم یا برای ایشان کار اقتصادی کنیم، باید خود را جای ایشان گذاشته و ببینیم که آیا خودمان حاضر هستیم از آنچه که انفاق شده یا از محصول خدمتی که به مستضعفین ارائه میکنیم، استفاده کنیم یا خیر؟ یک مجاهد اقتصادی، باید انفاق یا خدمتی متناسب با شأن یک انسان محترم، به افراد مستضعف کند، به نحوی که خودش هم حاضر باشد از آنچه که انفاق کرده یا از محصول خدمت خود، استفاده کند.
- ادب سوم: «از آنچه که دوست دارید انفاق کنید، چرا که فقط از این طریق میتوانید به نیکی برسید!» قرآن کریم میفرماید :
لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ(آلعمران/92)
هرگز به نیکى دست نیابید تا از آنچه خود دوست مىدارید انفاق کنید، و هرچه انفاق کنید خدا به آن داناست.
این ادب، به نحوی کمالِ ادب پیشین است. البته معلوم است که کمال، مرتبهای است که هر کسی قادر به نیلِ به آن نیست. چرا که فردی که میخواهد به کمال دست یابد، ابتدا باید ظرفیت و توان تحمل آن مرتبهٔ کمالی را در خود ایجاد کند. لذا روشن است که شاگردان مبتدی درس ادب و اخلاق – همچون نگارندهٔ حقیر – نباید بی مهابا پای در محفل عشاق بنهند. ولی خوب است که این مرتبهٔ کمالی – که بیش از اینکه یک کمال کمّی باشد، کمالی کیفی است – به عنوان نوک قله، مد نظر انسان مجاهد باشد، تا به سمت آن حرکت کند، حتی اگر هیچگاه به آن نرسد. چون حرکت در مسیر کمال، به خودی خود برکات و ثمرات بسیار دارد، ولو اینکه هیچگاه به کمال نرسیم.
- ادب چهارم: «مواظب باشید که از حد اعتدال خارج نشوید! نه کوتاهی کنید، و نه زیادهروی ...» قرآن کریم میفرماید :
وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کَانَ بَیْنَ ذَٰلِکَ قَوَامًا(فرقان/۶۷)
و (بندگان خداوند) کسانی (هستند) که چون خرج و انفاق کنند نه زیادهروى کنند و نه تنگ و سخت گیرند و انفاق آنها حد معتدلى میان این دو باشد.
اهمیت اعتدال در انفاق و یا به طور کلی «جهاد اقتصادی» از آنجایی است که غرض اسلام از انفاق بسط خیر و سعادت مادی و معنوی در جامعه است، و چنانچه فردی در انفاق یا «جهاد اقتصادی»، کوتاهی یا زیادهروی کند، نقضِ غرض خواهد شد. کوتاهی در انفاق یا «جهاد اقتصادی»، موجب میشود که بسیاری از مردمان به امکانات و مواهب مادی دسترسی پیدا نکنند، و از آن طرف زیادهروی در آن موجب خواهد شد که فرد «مُنفِق» یا «مجاهد»، دچار لطماتی شود که بعضاً غیر قابل جبران باشند و در اثر این آسیبها و لطمات مادی یا جسمییا ...، خود باری بر دوش جامعهٔ اسلامیو مسلمین شود. لذا رعایت اعتدال در انفاق و «جهاد اقتصادی» به حسب پرهیز از نقضِ غرض، بسیار ضروری است.
- ادب پنجم، مهمترین ادب : «ایمان!» خدای متعال در قرآن کریم دربارهٔ کسانی که در «جهاد با جان و مال » بهانهتراشی و تعلل میکردند، میفرماید :
لَا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ أَنْ یُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ(توبة/44)
آنانکه به خدا و روز واپسین ایمان دارند از تو رخصت در ترک جهاد با مال و جان خویش نمىطلبند، و خداوند به [حال] پرواپیشگان داناست.
و نیز در جای دیگری میفرماید :
وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ(یس/۴۷)
و چون به آنان گفته شود: از آنچه خداوند روزى شما کرده انفاق کنید، کافران به مؤمنان گویند: آیا کسى را خوراک دهیم که اگر خدا مىخواست خوراکش مىداد؟! شما جز در گمراهى آشکارى نیستید [که ما را به مخالفت با خواست خدا فرمان مىدهید]!
همان طور که به وضوح در دو آیهٔ شریفهٔ گذشته مشاهده شد، خدای متعال در هر دو آیه کسانی را که در جهادِ مالی یا انفاق، بدون هیچ عذر موجهی بهانهجویی کرده و یا تعلل میورزند، از دایرهٔ ایمان خارج و ایشان را کافر دانسته است، اگرچه خود ادعای ایمان داشته باشند! چرا که فرد مؤمن، اولاً آنچه را که خداوند به او دستور داده بدون چون و چرا انجام میدهد، و ثانیاً نسبت به وعدهٔ پاداش و جبران الٰهی در دنیا و آخرت «ایمان» دارد و با اطمینان کامل تکلیف خود را انجام میدهد. آیات و روایاتی که این ادب مهم را شرح و توضیح دادهاند، بیش از این مقدارند و ما به همین بسنده میکنیم.
کلام پایانی
بدیهی است که آنچه گذشت، قطرهای از دریای معارف قرآن و عترت در باب آداب «جهاد اقتصادی» و انفاق بود. ولی سعی شد که برخی از مهمترین آداب و نکات ذکر شوند تا همان طور که در معنای ادب گذشت، بتوانیم با عمل به این آداب و مراعاتشان، خود را از آفات و مشکلاتی که ممکن است به جهاد اقتصادیِ ما لطمه بزنند و از ارزش مادی و معنوی آن بکاهند، در امان نگاه داریم. باید توجه داشته باشیم که منّت و آزار افراد مستضعفی که با جهاد خود به ایشان خدمت کردهایم، از ارزش جهاد ما میکاهد و بلکه آن را ساقط میکند، گویی که خدمتی نکردهایم! هیچگاه نباید در جهاد اقتصادی خود، شأن طرف مقابل را نادیده بگیریم و خدمتی به او ارائه کنیم که اگر خودمان جای او باشیم، آن خدمت را نپسندیم. و نیز باید بدانیم که اگر ظرفیت لازم و کافی را داشته باشیم، بهترین کار و مرتبهٔ کمالی جهاد اقتصادی و انفاق، گذشت و بخشش از آن چیزی است که آن را دوست داریم. البته باید دانست که هدف از انفاق و جهاد اقتصادی، بسط خیر و سعادت در جامعه است و نباید با کوتاهی یا زیادهروی در این مسیر، این غرض مهم را نقض کنیم. و در پایان، باید بدانیم که رکن رکین جهاد اقتصادی و بلکه هر عمل صالحی، ایمان به خدای متعال و لطف و مرحمت اوست.
وَ السَّلامُ عَلیْکُم وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه
جهاد اقتصادی، چیستی و چرایی